🖤شیطان یا فرشته🤍پارت 9

Dyana Dyana Dyana · 1402/03/20 01:48 · خواندن 1 دقیقه

...

 دیدم که جک روی یه صندلی جلوم نشسته

جولیا:تو اینجا چه غلتی میکنی؟

جک: باید بهت همچیو بگم

جولیا: اصلا برا من مهم نیست برو صد نفر دیگم بیار بغل بوس ماچ به من چه؟

جک: ولی برا من مهم یعنی چیز وجدانم ناراحت لطفت بزار برات بگم

جولیا: باشه زر بزن 

جک: خودت کلویی رو میشناسی ادم خیلی حسودیه فک کرده من عاشقشم ولی خودت بهتر میدونی من اصلا به دخترا علاقه ای ندارم.

جولیا: 

تو خواب بیداری بودم که گفتم: الان وجدانت راحت شد

جک: اره تقریبا خالی شدم

جولیا؛ اها خب نمیخوای گمشی بیرون؟

جک: ع.. عا ... چرا چرا ببخشید ... جولیا راستش میخواستم ازت تشکر کنم که با حرفام گوش دادی

جولیا: خواهش

جک:

از اتاق که اومدم بیرون اون حس عجیب شروع شد قلب به تاپ تاپ افتاده بود نمیدونم براچی 

جک: ولش کن بابا خودش درست میشه

لایک و کامنت فراموش نشه عشقولیا.